-
ذندگی
سهشنبه 9 شهریور 1395 00:16
سهم من از دنیا تکه ای نان لذت خنده ای شیرین عشقی در کوچه خلوت و گریه ای در خانه ای تاریک زندگی تو را به بهای اندک میفروشم قیمت صدای نچ نچ دخترکی کوچ نشین که با پس پا زیر شکم الاغ می کوبد تا از بلندی های تو بالا رود
-
تندیس
یکشنبه 7 شهریور 1395 23:43
تندیس من سایه ای است بر دیوار سیاه ابری بلعید تندیس را و باران آارام، آرام نقش مرا از ذهن دیوار شست شاید بوی نفس های من هنوز در کوچه بازی می کند و تو یاد مرا به میهمانی خاطرات خود دعوت با دسری ازآه و شامی به خوش مزه گی خنده تلخ به یاد گذشته شیرینمان به یاد همه رفتگان ،روحشان شاد و یادشان گرامی باد
-
فراموشی
جمعه 29 مرداد 1395 18:11
هزاران فکر بکر در سرم بود که امر مادرم یا همسرم بود بکردم گیر بین این دو فرمان گهی این را کنم اجرا گهی آن صبح و ظهر و غروب تا شب دویدن در آخر هم به هیچ جا نرسیدن بدو دنبال این وآن شب روز نگر دیدم من آن آش دهن سوز چنان منگ گشتم و حیران مدهوش که نام خود را کردم فراموش یه روز دنبال کاری را گرفتم فراموش کارم وخیلی خرفتم...
-
شعر لری ،،،بوه پیره
سهشنبه 26 مرداد 1395 00:59
پیر مردی داشت چنا کر خو گری و ت ای گری و ت او تا سرما می هرد ای بوه پیره و خوش می لرزس تر سس بمیره بچون جم می کرد و دور ور خوش وصیت می کرد تا می بی. ناخوش و صیت می کرد کل بده کوری ا بوه وا کس تو هیچی نوری سر حال که می بی می رت و بازار دارته قرت می کرد چی دوش و چی پا ر آخر سر گرت مریضی سختی هفتی سا دیوار و سر تختی د ای...
-
مستی
سهشنبه 26 مرداد 1395 00:37
مستم نمی دانم کجا هستم اندکی توجه کن نگاهم کن بگیر دستم گیج ونگم گاه شاد و دنگم حس می کنم یک جای دنجم افسوس در خواب تحقیرم جز خود کس نمی بینم به کس نمی اندیشم درکناردیگرانم در خانه در خیابان از همه دورم فرسنگ ها زبان هم می فهمیم می گویم می خندیم دوست داریم همدگر را ولی نمیدانم چرا به یکدیگر نداریم هیچ احساسی تفاهم...
-
کوه یاس و نومیدی
یکشنبه 24 مرداد 1395 08:30
کوه یاس و نومیدی مادرم مشتری دیگر نمی اید چرا گر چه می خواهد پول نانش نانوا صبح تا شب نسیه هی بنویس .هی بنویس دفتر صاحب مرده پر از قرض نقدی اینجا هست محالی فرض تا پول دارند پای دیوار رضولی می روند وقت بی پولی عریز گردم من گور بابای دکان دخل خالی است کس نبامد بگوید غازی مصطفی بادعبنکش غروب می اید نا نوا به کشور سفارش...
-
شوق بارن و باراد
شنبه 23 مرداد 1395 17:14
شوق دارن باران و باراد جشن تولدشونه گل بیارید د گلسو بوریتو و مین هونه دورشو پر د شکوفه روز شادی .کل زنونه ها زنیم ساز و دهل امشو اساره ریزونه و لو همه گل خنه جشن دوتا گلمونه
-
عاشقانه
سهشنبه 19 مرداد 1395 17:26
عاشقانه هایم را برای تو سروده ام می دانم که می ایی می دانم که دستم را خواهی گرفت و احساسم را بر بلندای شعورت به احتزاز در می اوری می دانم گر چه نمی بینمت ولی در کنار منی با من حرف می زنی در ناملایمات چون مادری مهربان دستم را می گیری می دانی زمین لیز و لغرنده است ومن کودک خام هر لحطه احتمال افتادنم هست گر چه خود را...
-
مرک
سهشنبه 19 مرداد 1395 12:21
زندکی گرم حاری است دستها پر از مصیبت قلب تنگ بلورین از محبت خالی است گاه می گیریم دست یکدگر اتش طعنه روشن زیر خاکستر من دیوانه کجا توی گستاخ کجا هی به فکر امروز هی به فکر فردا سازمان کوک شادی نفس باد غرور خالی از این معنی روزی باید رفت این یک حقیقت است مرگ یک حقبقت است مثل پریدن پرنده از درخت مثل افتادن ......... از...
-
قاصدک
جمعه 18 تیر 1395 10:40
قاصدک در پرواز نرم با ناز همراه با نسیم مقصدش نا معلوم شاید تا خدا در گذر بر شانه ام لحظه ای می ایستد نفسی تازه باید کرد راه دور است شاید پرسید خانه دویت کجاست انگشت سبابه به سرش خواهد زد می زند چنگ به دامان نسیم می رود رقص کنان اندکی من را محو تما شای خودش خواهد کرد
-
شب قدر
دوشنبه 7 تیر 1395 14:46
انا وانزلنا ه فی الیله القدر شب قدر و ندانند کوفیان قدر مردمان کافر اسلام نما دستشان قرآن در جنگ با خدا به چشم گریان به دل خندان وشادند علی را در دهان مرگ نهادنند به دل آهنگ پیروزی سرودند زمانی از برش درمانده بودند سینه ها شان ما لا مال از کینه است کینه ها شان از علی دبرینه است کینه ها از عدل و انصاف علی از رشادتها و...
-
عید
یکشنبه 30 خرداد 1395 00:33
می گذرد روزگار مست چو فصل بهار مژده رسید ازنگار کام مرا شاد کرد خانه امید را بوی گل عید را شعله خورشید را در دلم آباد کرد گشته ام میهمان دوست دست به دامان دوست تشنه و حیران دوست دوست مرا یاد کرد عید فرا میرسد وعده پیمان خدا می رسد هدیه به دستان دعا می رسد مرغ دلم نیت میعاد کرد موسم شادی رسید بوی گل عید رسید داد به ما...
-
والیبال
چهارشنبه 26 خرداد 1395 17:53
آمادگی جهت تدریس صدای و شیطون مو بلایم د همه جا پیدایم توی دهان داورم با ورزشکارا حاضرم تو بازی والیبال می کنم تو را خوشحال توانایم تو وزنه تند میرم با دونده حلا بگو با خنده دوست قشنگ بنده من کی ام و من کی ام تا تو بشی برنده
-
برکه آب
چهارشنبه 26 خرداد 1395 17:41
جهت تدریس صدای ک کنار برکه آب درخت سبز و شاداب داره چتر قشنگی شاخه های بلندی یه چند تا جوجه اردک رفیق شدن با لک لک روشاخه درخته کبو تری نشسته گنجشک نوک طلایی دوست با کبک حنایی رو شاخه درخته رنبوره لانه کرده منظره مون چه زیباست تو قاپ خونه ماست
-
جوجه اردک
چهارشنبه 26 خرداد 1395 17:33
مادر بزرگ مهربان می خونه شبها داستان داستلن جوجه اردک که خیلی زشت طفلاک
-
دریا
چهارشنبه 26 خرداد 1395 17:30
آمادگی جهت تدریس ی رفتم کنار دریا با مادر و با بابا قایق سواری کردیم شنا و بازی کردیم نهار چای چای بردیم همه رو آنجا خوردیم پیدا کنید حرف یا از بین این کلمه ها کودک خوب و زیبا
-
خدای مهربان
دوشنبه 24 خرداد 1395 09:13
آمادگی جهت تدریس ش خدای مهربان ما داده به ما خیلی چیزا چشم و برای دیدن گوش برای شنیدن انگشت برای خوردن چیز ها رو بالا بردن انگشت واسه همه کار لطف خدا چه بسیار
-
خانه پدر بزرگ
دوشنبه 24 خرداد 1395 09:07
آمادگی جهت تدریس ا ه خانه پدر بزرگ خیلی قشنگ و زیباست درخت سیب سرخی پیش استخر آنهاست نرده دور استخر به رنگ سبز زیباست استخر پر ز آب برای شنا مهیاست
-
نانوا
دوشنبه 24 خرداد 1395 08:59
آمادگی جهت تدریس ن باران نم نم می باره نانوا سر کاره نان می پزه نرم نرم خوش مزه و گرم گرم امین برای صبحانه نان می بره به خانه
-
ایرانی بیدار
دوشنبه 24 خرداد 1395 08:43
آمادگی برای تدریس ا ی ایرانی بیدارم آماده و هوشیارم برای حفظ ایران هم کوشا هم پر کارم خلیج آبی فارس مثل جانم دوست دارم هر چهارتا شکل ای را در ذهنم می سپارم
-
سرباز
دوشنبه 24 خرداد 1395 08:38
آمادگی جهت تدریس ز با هم می خوانیم آواز ای سرباز تیر انداز برای حفظ ایران پاینده و جاویدان ای افتخار میهن باش در کمین دشمن خدا نگهدار تو صاحب زمان یار تو
-
شعر لری شوخی واخدا
یکشنبه 23 خرداد 1395 17:59
خدا د گوسنی نموره خوم د دس ای روزت و کجا روم کار خو کردم گنج ز سر دسم یه هم عاقبت کار ثووم ها گلی کنم د ای روزگار رین کنی اولا ندی جووم و که دت دیره وش بیشتر می سی من فقیر زنی د قووم حرفیا یکن منی نفمیم یا تو دم دیری یا مه نشنووم جرات نکنم پان کج بونم بریم جهنم کنی کووم وات شوخی کردم نویی ناراحت هی خوت کریمی و جون بووم
-
پند روباه
جمعه 21 خرداد 1395 12:20
این شعر گرفته شده از داستانی از عبید زاکانی است روبهی از خانه شیخی مرغی را ربود دون بیچاره چه دانست که مرغ مال که بود همسر شیخ بدیدی روبه و فریاد کشید ای شیخ بیا که روبهک مرغم درید روبه بیچاره ناگه نگه کرد بر عقب دید شیخ با مصحفش آرام نشسته با ادب مرغ را انداخت و زودی از محله دور شد فی العجل روبه دوید و گوشه ای مستور...
-
مادر مهربان
چهارشنبه 19 خرداد 1395 14:15
مادر مهربان ما گل شیرین زبان ما می گه به ما دخترکم ، پسرکم گل خوب و خوشگلکم وقتی هوا ابری می شه لطف خدا جاری می شه باران می باره همه جا جاری می شه مهر خدا تو جدول الفبا می خونیم ر تنها
-
غنچه دانا
چهارشنبه 19 خرداد 1395 14:01
دانش آموز اولم مثل یه غنچه گام وقتی میام به مدرسه آقای ناظم به ما میگه گلهای نو شکفته تو کتابا نوشته هر کس که دانا تر از همه عزیز تر
-
گل یاس
چهارشنبه 19 خرداد 1395 13:49
جهت آماده سازی درس س یک سبد گل یاس هدیه عمو عباس واسه گل های خسته که تو خیمه نشسته تو خیمه ها نشته گل های دل شکسته حالا که اربعین عزای شاه دین مسلمونا تو دنیا میام توی تکایا حسین حسین می کنیم با هم سینه می زنیم
-
مدیر مهربان
چهارشنبه 19 خرداد 1395 13:39
از این شعر می توان جهت آماده سازی برای تدریس در س م استفاده کرد صبح که مدیر مهربان میا د سوی دبستان همراه او آموزگار با شوق میاد سر کار ما بچه های اولی باشادی وبا همدلی آماده در س خواندنیم نشسته روی صندلی
-
بابای خوب و مهربان
دوشنبه 17 خرداد 1395 00:19
آماده سازی برای تدریس ت بابا خوب و مهربان توی حیاط خونمون درخت توتی کاشته روی درخت توتمان تاب قشنگی بسته خواهر ناز و کوچکم داخل آن نسسته
-
تاب قشنگ
دوشنبه 17 خرداد 1395 00:14
روی درخت خونمون تاب قشنگی بسته خواهر ناز وکوچکم داخل آن نسسته
-
شهرک الفبا
دوشنبه 17 خرداد 1395 00:10
این شعر برای معرفی چهار شکل ز به کار می رود حرف ز چهار خونه داره تو خونه اولی یه زنبور لونه داره خونه روبه رو هم که ذ ،ذاله آخ بوی غذا مباد آشپزی داره تو این کوچه زیبا خونه قشنگی هست به اسم ضاد که داره یه حوض آب ماهی سرخ و قشنگی توی اون داره می کنه شنا چه با شتاب توی بن بست کوچه خونه ظاست داخل خونه با نظم وقشنگ همه...