قاصدک
در پرواز
نرم با ناز
همراه
با نسیم
مقصدش نا معلوم
شاید
تا خدا
در گذر
بر شانه ام
لحظه ای می ایستد
نفسی تازه باید کرد
راه دور است
شاید
پرسید
خانه دویت کجاست
انگشت سبابه
به سرش خواهد زد
می زند چنگ
به دامان نسیم
می رود
رقص کنان
اندکی من را
محو تما شای خودش خواهد کرد