نگاره سبز

آموزش فارسی اول ابتدایی همراه با شعر

نگاره سبز

آموزش فارسی اول ابتدایی همراه با شعر

داشت چوپان فقیری یک سگی

مرد یک روز آن سگش از گشنگی

چونکه چوپان دوست داشت آن را زیاد

قبر او را بین مسلمین نهاد

آن خبر پچید آن روز دست به دست

عاقبت   در محکم قاضی نشست

تا شنید قاضی این کار خطا

حکم داد چوپان بسوزد زین گناه

دید چوپان حکم او سنگین بود

چاره این حکم بس تمکین بود

گشت چوپان در بند واسیر

رو به قاضی کرد وگفت جان ایر

این سگ من ثروت بسیار داشت

توی این دنیا جز من کس نداشت

کرد بر من وصییت این سگم

حیفم آمد آن وصیت را نگم



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.