نگاره سبز

آموزش فارسی اول ابتدایی همراه با شعر

نگاره سبز

آموزش فارسی اول ابتدایی همراه با شعر

غمنامه عشق

درمسجد امشب دیو کمین است

شکاراو شیر حیدر دین است 

آفتاب نمی تابی چرا امروز 

دانی که نورت پر ز تسکین است 

صبح گشته و مهراب تاریک است 

خاری که آنجاست زهر آگین است 

شق القمر کردند فرق ماه 

مهراب از خون سرخ و رنگین است 

این ماتم جانسوز تنهایی 

بر شانه های باغ سنگین است 

در شهر عشق بن بست یک کوچه 

الغوزشان با اشک آمین است 

بقض خفه کرده دو برادر را 

بر آه آنان مهر تمکین است 

اشکان چشم دختر مهتاب 

بارانی از یک سیل سهمگین است 

دلدادگان حضرت داور 

دانند که رسم زندگی این است 

جز صبر و تمکین بر رضائ حق 

داغ پدر چون کوه سنگین است 

یک شهر از داغ تو می نالند 

در کوی دیو سینه پر از کین است 

تاریخ فزت الکعبه را ثبت کرد 

اینک علی شهید آیین است

من یه آسمونه پر ستاره

من یه آسمونه پر ستاره 

من و طاله که هی سی مه بیاره 

من یه لو خنه ویه دل شاد 

من کسی که و مه دل سپاره 

من تاجی که هی ها و سر مه 

من و کسی که ها دور ور مه 

من و یه باغچه و سه غنچه گل 

چی جومه کودری هان د ور مه 

من گرمی دس پیر دایم 

من کسی که من سی خم هایم 

من چتری که خم هایم و سایش 
من کسی که ها یایه و سایم 

دعا کنم خدا دیار سرم با 

عزیزم همیشه دور ورم با 

تو هم عزیزمی که ها ین خونی 

و خنه تو حنک ای جگرم با


دویدیم و دویدیم

دویدیم و دویدیم 

به هیچ جا نرسیدیم 

جوانی رفت پیر شدم 

ما دیگه نا امیدیم 

دستا به جایی بند نیست 

درون جیبا خالی است 

حقوق یک ماه ما 

برای چند بدیهی است  

این همه وام پر سود 

برای یک نیاز بود 

اگر نمی گرفتیم 

باز هم می شدیم نابود 

به سرعت میرن بالا 

از پفکه تا کالا 

دیروز بهتر از امروز 

فردا بدتر از حالا 

از رو با هم رفیقیم 

چو گوهر و عقیقیم 

از پشت هم می زنیم 

مثل لبه تیغیم 

خدا به ما رحم کنه 

درمون این زخم کنه 

هرکس شعر بخونه 

شاید کمی اخم کنه 

ولی این واقعیت 

مانند یک عادت 

اگر اینجور بمونه 

اون موقع ماهییت 

ایرونی با غیرت 

باید بگیریم عبرت 

خوبی به هم دیگه 

باید بشه یه عادت 

ماهییت ایرونی 

له نشه با گرونی 

تلاش کنیم آباد شه 

یلا که تو می تونی