نگاره سبز

آموزش فارسی اول ابتدایی همراه با شعر

نگاره سبز

آموزش فارسی اول ابتدایی همراه با شعر

خواب بیداری

کاوس 

مرا از رنج و غم آزاد نمی سازد 

می دانم که بیدارم 

چرا پس خواب می بینم 

چرا اطرافیان را مصطرب 

بی تاب می بینم 

چرا خورشید را در پشت ابر 

در قاب می بینم 

چرا رنگین کمان را 

حبس در حباب می بینم 

نمی دانم 

چرا من روز روشن خواب می بینم

نمی دانم چه آمد بر سر مردم 

همه در خواب من از هم گریزانند  

همه حیران حیرانند 

همه 

از اصطراب غمگین و نالانند 

همه نان را به نرخ  روزبرهم می فروشند 

چو رود های بهاری

 بر هم می خروشند

عجب آشفته بازاری است خواب من 

سکوت بر قلب بازار چنگ انداخته 

همه 

در آرزوی وقت بیداری 

کجاست بالشت 

سرت را ا ندکی آرام بگذاری 

و در خوابت  ببینی

 کسب و روزی رونقی دارد 

دکان دار منتظر باشد بیایید مشتری 

با کیفی از لبخند 

سلامی و بگویید 

مهربانی چند 

اگر داری بده یک کیلو از آن را

و سیری همدلی بر روی آن بگذار 

دوستان در خانه قلبم میهمانند 

همه در پیش من 

چون نور چشمانند 

خدایا 

دوست دارم 

خواب  خواب  خواب  باشم من 

نه در بیداری مجنون 

خدایا  این بلاست یا خواب 

گرفته دامن شهر را 

و تاراج برده است -مهربانی را 

خدایا 

دوشت دارم من 

ببندم چشم هایم را 

ببینم مهربانی را 

همه آرام آرامند 

همه خوشحال خوشحالند 

همه جا زندگی جاری 

و رزق و روزی هم .......

ز بار خوشه گندم شکسته 

قامت کشتزار 

من و تو 

همه دوستان و فامیلم 

کنار آن کنار پیش کانال 

نشستیم و بگوییم و بخندیم 

شاد و خوشحال 

بساط مهربانی پهن 

کباب و چایی و یک هندوانه 

همه سیراب از عشق 

شادمانه 

زند گل بر لب جوی جوانه 

و در صحرا بپیچد 

عطر خندوانه



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.