چشمه آب زلالم که روان برسنگم
باز کن آغوش گرمت که بسی دلتنگم
مهر بانم از سکوت تو دلم می ریزد
تب گرم غزلت مهر سرود با چنگم
کوچه تنگ خیالم پر از غوغا شد
تا نواختی ساز عشقت را تو با آهنگم
غزلم گر تو نباشی بدان می میرم
بی تو صیدم که بد خفته در این ارژنگم
گر مرا هست توانی که پیمایم راه
به هوای تو بود ور نه که من می لنگم
کلبه شانس من افتاد به یک شاخه گل
این ز همخانگی توست که من خوش رنگم
بسی زیبا بود
ممنون